درباره وبلاگ باسلام وتشکر این وبلاگ قصد توهین به هیچ یک از احاد کشوری را ندارد در صورت مشاهده هرگونه جسارتی ان را در نظرات بنویسید تا تصحیح شود. ______________________ اقایان و بانوان محترم لطف کردین که به این سایت آمدین و موجب سکته ما شدین(از فرط خوشحالی)بازهم ما را دق مرگ کنید زیرا خوشحال میشویم در ضمن اگر میتوانید کلیک کنید ؟اگر زحمت نیست؟ توی نظرسنجی شرکت کنید نظظظظظظریادتان نرود خواهش میکنم نظر بدید اگه نظر ندادید یعنی سایت ما ... است. خلاصه بگم داداش شرمندم کردینا بازم بیایین اگر فردی میخواهد در مورد من اطلاعاتی داشته باشد میتواند به پروفایل نویسنده مراجعه کند موضوعات
طنز،کاریکاتور،طنزسیاسی،داستان مطالب انتقادی،عـکس،طنزسیاسی دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:عکس های طنز ,عکس های باحال,عکس هلای زیبا وخنده دار,عکس طنز2010,دنیای طنز وعکس,, :: 23:22 :: نويسنده : سیدیوسف
نمونه یک زن از خود گذشته و فداکار ................................... .......................... ................. ........ .... .. . . . . . . دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:مطالب انتقادی,مطالب سیاسی,سیاست حکومت,طنزهای سیاسی باحال,طنزسیاسی روز,طنزهای از سیاست روز,امام جمعه کاملا مسلح ارومیه در راهپیمایی 22 بهمن, :: 23:14 :: نويسنده : سیدیوسف
امام جمعه کاملا مسلح ارومیه در راهپیمایی 22بهمن آیا این کارها واقعا لازمه این شخ صیت انسان را ترسو و بزدل نشان میدهد. دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:مطالب خواندنی ,مطالب حکمت آمیز,آنچه که آرزو می کنیم هستیم ,داستان آنچه که آرزو می کنیم هستیم , :: 22:57 :: نويسنده : سیدیوسف
روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد. دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:مطالب خواندنی ,مطالب حکمت آمیز,تصاویری از گیاهان گوشت خوار, :: 22:52 :: نويسنده : سیدیوسف
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن. فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید: کیستی؟ ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت: خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست. سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد. بعد خطاب به فرعون گفت: من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟ پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت: چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی؟ شیطان پاسخ داد: زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود می آید!
منبع: پست من دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:طنز های خنده دار,داستان های طنز,داستان باحال و طنز,شعر های طنز و خنده دار,طنزهای فرهنگی و اجتماعی,طنزهای فوتبالی,شعر طنز,آنچه که آرزو می کنیم هستیم, :: 22:35 :: نويسنده : سیدیوسف
ماس ماسک از نظر زن: هر کدام از قطعات موتور ماشین. از نظر مرد: وسایل شخصی زنان.
از نظر زن: آشکار شدن کامل احساسات فردی برای شخص دیگر. از نظر مرد: شرکت در بازی بدون داشتن اسباب و ادوات مخصوص بازی.
از نظر زن: سهیم شدن در افکار و احساسات شریک زندگی. از نظر مرد: برنامه ریزی برای تعطیلات آخر هفته و کسب و کار.
از نظر زن: آرزوی ازدواج و تشکیل خانواده. از نظر مرد: وقتی با کسی قرار ازدواج گذاشته، موقتاٌ به دخترای دیگه نگاه نکنه.
از نظر زن: فیلم، کنسرت، نمایش یا کتاب خوب، جدول حل کردن. از نظر مرد: سیگار کشیدن، خواندن روزنامه، فوتبال، فوتبال، فوتبال....
از نظر زن: یکی از مشکلات هضم غذا. از نظر مرد: منبع بی پایان سرگرمی، اظهار وجود و همبستگی با مردان دیگر.
از نظر زن: عمیق ترین رابطه ای که دو نفر می توانند با یکدیگر داشته باشند. از نظر مرد: مسائل جن.سی بین دو جنس مخالف.
از نظر زن: وسیله ای برای عوض کردن کانال تلویزیون. از نظر مرد: وسیله ای برای گشت زدن بین تمام کانالهای تلویزیون هر سه دقیقه یکبار.
دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, :: 19:56 :: نويسنده : سیدیوسف
پیرمرد تنها در اویوها زندگی میکرد. او میخواست مزرعه ی سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار سختی بود و تنها پسرش که میتوانست به به او کمک کند در زندان بود. پیرمرد نامه ای به پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد: من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم.من نمیخواهم این مزرعه را از دست بدهم چون مادرت این مزرعه را خیلی دوست داشت . برای کار در مزرعه دیگر خیلی پیر شده ام . اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد چون تو مزرعه را برای من شخم می زدی. دوستدار تو پدر همان روز پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد: پدر به خاطر خدا آن مزرعه را شخم نزن. من آنجا اسلحه ای پنهان کرده ام.
صبح فردا چندین نفر از ماموران و افسران پلیس به مزرعه آمدند و تمام مزرعه راشخم زدند،بدون اینکه اسلحه ای پیدا شود. پیرمرد بهت زده نامه ی دیگری به پسرش نوشت و به او گفت چه اتفاقی افتاده است. پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار این بهترین کاری بود که از این فاصله ها میتوانستم برایت انجام دهم. دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:طنز های خنده دار،داستان های طنز،داستان باحال و طنز،شعر های طنز و خنده دار،طنزهای فرهنگی و اجتماعی،طنزهای فوتبالی،شعر طنزTuar hc k'hi nd'vhk, :: 19:52 :: نويسنده : سیدیوسف
راننده : یک شنبه 8 اسفند 1389برچسب:عکس های طنز ,عکس های باحال,عکس هلای زیبا وخنده دار,عکس طنز2010,دنیای طنز وعکس,گربه مسواک زن,مسواک و گربه, :: 18:45 :: نويسنده : سیدیوسف
شنبه 7 اسفند 1389برچسب:مطالب خواندنی ,مطالب واقعی,سه معمايی كه مايكروسافت نمیتواندحل كند!! , :: 22:52 :: نويسنده : سیدیوسف
1. هند کشف کرد که هیچ کس نمیتواند پوشه ای به نام CON را درهیچ قسمتی از کامپیوتر ایجاد کند. این چیزی خیلی عجیب... و باور نکردنی است. =rand (200, 99)
|
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
تبادل
لینک هوشمند
|
||