درباره وبلاگ باسلام وتشکر این وبلاگ قصد توهین به هیچ یک از احاد کشوری را ندارد در صورت مشاهده هرگونه جسارتی ان را در نظرات بنویسید تا تصحیح شود. ______________________ اقایان و بانوان محترم لطف کردین که به این سایت آمدین و موجب سکته ما شدین(از فرط خوشحالی)بازهم ما را دق مرگ کنید زیرا خوشحال میشویم در ضمن اگر میتوانید کلیک کنید ؟اگر زحمت نیست؟ توی نظرسنجی شرکت کنید نظظظظظظریادتان نرود خواهش میکنم نظر بدید اگه نظر ندادید یعنی سایت ما ... است. خلاصه بگم داداش شرمندم کردینا بازم بیایین اگر فردی میخواهد در مورد من اطلاعاتی داشته باشد میتواند به پروفایل نویسنده مراجعه کند موضوعات
طنز،کاریکاتور،طنزسیاسی،داستان مطالب انتقادی،عـکس،طنزسیاسی چهار شنبه 27 بهمن 1389برچسب:داستان طنز ساسی,داستان طنز دولت,داستان طنز باحال,عکس های واقعی,طنز های محشر,مطالب جذاب,مطالب انتقادی,داستان طنز حیوانات,داستان طنز ایرانی,داستان طنز سیاسی و توپ,داستان های طنز فرهنگی, :: 22:38 :: نويسنده : سیدیوسف
فرق انسان و سگ در آنست که اگر به سگی غذا بدهی هرگز تو را گاز نخواهد گرفت. «تولستوی» چهار شنبه 27 بهمن 1389برچسب:کبوتر,رژه کبوتران,کبوترهای جو گیر,کبوتر نظامی,کبوتر ارتشی, :: 22:11 :: نويسنده : سیدیوسف
چهار شنبه 27 بهمن 1389برچسب:داستان طنز ساسی,داستان طنز دولت,داستان طنز باحال,عکس های واقعی,طنز های محشر,مطالب جذاب,مطالب انتقادی,داستان طنز حیوانات,داستان طنز ایرانی,داستان طنز سیاسی و توپ,داستان های طنز فرهنگی, :: 11:58 :: نويسنده : سیدیوسف
سه شنبه 26 بهمن 1389برچسب:داستان طنز ساسی,داستان طنز دولت,داستان طنز باحال,عکس های واقعی,طنز های محشر,مطالب جذاب,مطالب انتقادی,داستان طنز حیوانات,داستان طنز ایرانی,داستان طنز سیاسی و توپ,داستان های طنز فرهنگی, :: 23:30 :: نويسنده : سیدیوسف
دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:داستان طنز ساسی,داستان طنز دولت,داستان طنز باحال,عکس های واقعی,طنز های محشر,مطالب جذاب,مطالب انتقادی,داستان طنز حیوانات,داستان طنز ایرانی,داستان طنز سیاسی و توپ,داستان های طنز فرهنگی, :: 22:57 :: نويسنده : سیدیوسف
تفاوت كشورهای ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست. برای مثال كشور مصر بیش از 3000 سال تاریخ مكتوب دارد و فقیر است! تفاوت كشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست. ژاپن كشوری است كه سرزمین بسیار محدودی دارد كه 80 درصد آن كوههایی است كه مناسب كشاورزی و دامداری نیست اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریكا را دارد. این كشور مانند یك كارخانه پهناور و شناوری میباشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پیشرفته صادر میكند. مثال بعدی سویس است. كشوری كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نمیآید اما بهترین شكلاتهای جهان را تولید و صادر میكند. در سرزمین كوچك و سرد سویس كه تنها در چهار ماه سال میتوان كشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید میشود. افراد تحصیلکردهای كه از كشورهای ثروتمند با همتایان خود در كشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص میكنند كه سطح هوش و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد. نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند. زیرا مهاجرانی كه در كشور خود برچسب تنبلی میگیرند، در كشورهای اروپایی به نیروهای مولد تبدیل میشوند. پس تفاوت در چیست؟ تفاوت در رفتارهای است كه در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است. وقتی كه رفتارهای مردم كشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل میكنیم، متوجه میشویم كه اكثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی میكنند: 1. اخلاق به عنوان اصل پایه ما ایرانیان فقیر هستیم نه به این خاطر كه منابع طبیعی نداریم یا اینكه طبیعت نسبت به ما بیرحم بودهاست. ما فقیر هستیم برای اینكه رفتارمان چنین سبب شدهاست. ما برای آموختن و رعایت اصول فوق كه (توسط كشورهای پیشرفته شناسایی شده است) فاقد اهتمام لازم هستیم. اگر شما این مطلب را برای دیگران نفرستید: اتفاقی برای شما نمیافتد، اما اگر میهن خود را دوست دارید، این پیغام را به گردش بیاندازید تا شاید تعداد بیشتری از هموطنانمان مانند شما آن را بفهمند، تغییر كرده و عمل كنند.
دو شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 22:1 :: نويسنده : سیدیوسف
چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد كه ناگهان گردباد سختی در گرفت،... خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را كه چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد. دید نزدیك است كه بیفتد و دست و پایش بشكند. در حال مستاصل شد… از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت: ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم. قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا كرده و خود را محكم گرفت. گفت: ای امام زاده خدا راضی نمی شود كه زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم… قدری پایین تر آمد. وقتی كه نزدیك تنه درخت رسید گفت: ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می كنی؟ آنهار ا خودم نگهداری می كنم در عوض كشك و پشم نصف گله را به تو می دهم. وقتی كمی پایین تر آمد گفت: بالاخره چوپان هم كه بی مزد نمی شود كشكش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد. وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت: مرد حسابی چه كشكی چه پشمی؟ ما از هول خودمان یك غلطی كردیم غلط زیادی كه جریمه ندارد.
كتاب كوچه// احمد شاملو |
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
تبادل
لینک هوشمند
|
||